زنان قدیسه و عالی قدر در نگاه قرآن

قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی، از یک زن بزرگ و قدیسه یاد می کند، از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی و عیسی در نهایت تجلیل یاد کرده است. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانی ناشایسته برای شوهرانشان ذکر می کند از همسر فرعون نیز به عنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی بوده است، غفلت نکرده است. گویی قرآن خواسته است در داستانهای خود، توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید. قرآن کریم درباره مادر حضرت موسی (ع) می گوید: ما به مادر موسی وحی فرستادیم که کودک را شیر بده و هنگامی که بر جان او بیمناک شدی او را به دریا بیفکن و نگران نباش که ما او را به سوی تو باز پس خواهیم گردانید (قصص، 6) . قرآن کریم، درباره حضرت مریم، مادر حضرت عیسی (ع) می گوید : کار او به آنجا کشیده شده بود که در محراب عبادت همواره ملائکه با او سخن می گفتند و گفت و شنود می کردند، از غیب برای او روزی می رسید (آل عمران، 37) . کار وی از لحاظ مقامات معنوی آن قدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش را در حیرت فرو برده، او را پشت سرگذاشته بود، حضرت زکریا (ع) در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود.
ادامه نوشته

عوامل وزمینه های جلوه نمایی زنان از دیدگاه قرآن کریم و روایات (2)

14ـ صید دل های مردان:

برخی خیال می کنند که با ابتذال در پوشش و عشوه گری ها، دل ها را صید می کنند. اما دل چه کسانی صید می شود؟ شکارهای این زن بی حجاب، آنها را برای خود می خواهند،‌ نه برای همسری.

15 ـ ضعف حیا:

امام صادق (ع) فرمود: «حیا، از ایمان و ایمان در بهشت است»(1) «حیا و ایمان، در یک رشته و همدوش همند، چون یکی برود، دیگری هم خواهد رفت»(2) واقعاً اگر دختری، با حیا باشد،‌ هرگز خود را در مقابل صدها چشم، که او را برانداز می کنند،‌ به نمایش گری نمی پردازد. به راستی، اگر یک دختر جوان،‌ ارزش وجودی خود و هدف از آفرینش خویش را بداند،‌ آیا هرگز به ذهنش خطور می کند که خود را به شکل یک عروسک در آورده و همچون نمایشگاه سیّاری از رنگ و لعاب، خود را در معرض نگاه های آلوده و مسموم دیگران قرار دهد؟ و یا اگر یک پسر جوان،‌ قدر و قیمت انسانی خود را بداند،‌ آیا هرگز اجازه ی چشم چرانی و امثال آن را به خود می دهد؟

16ـ ضعف غیرت در مردان:

«غیرت، اصطلاحاً به معنای کوشش در محافظت از چیزهایی است که محافظت از آنها لازم است» اگر مردانی که زنان و دختران او در کوچه پس کوچه های شهر مسلمانان، به جلوه نمایی می پردازند، غیرت می داشتند،‌ اوضاع این قدر بحرانی نمی شد و ناموس خود را در معرض انواع خطر قرار نمی دادند.
ادامه نوشته

عوامل وزمینه های جلوه نمایی زنان از دیدگاه قرآن کریم و روایات (1)

چکیده:

این نوشتار در صدد بررسی «عوامل و زمینه های جلوه نمایی دختران، از نگاه قرآن کریم و روایات» است، که به دو عامل درونی (شخصیتی و روانی) و بیرونی (اجتماعی ـ فرهنگی و سیاسی)، می پردازد. هدف از این پژوهش بررسی عوامل و زمینه های جلوه نمایی و بی حجابی زنان است. این تحقیق،‌ با روش کتابخانه ای و استفاه از قرآن کریم و روایات معصومان (ع)،‌ در پی پاسخ گویی به پرسش های تحقیق است و در ضمن از تجارب پژوهشگر در مراکز علمی و کار با نوجوانان و جوانان نیز استفاده شده است.

مقدمه:

از نگاه قرآن کریم و پیشوایان معصوم (ع)،‌ زندگی یک سیستم (به هم پیوسته) به شمار می آید که اختلال در یک حوزه، تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی شخص را تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین اگر در روابط اجتماعی، معیارهای اخلاقی و عقلانی رعایت نشود، امنیت جامعه، به طور جدی، ‌در معرض خطر قرار خواهد گرفت. این مقاله با عنوان «عوامل و زمینه های جلوه نمایی زنان، از نگاه قرآن کریم و روایات»،‌ در صدد پاسخگویی به سؤالات ذیل است: عوامل و زمینه های روانی دختران و زنان، در آشکار نمودن زینت ها و آرایش خود و نشان دادن آن به دیگران چیست؟ عوامل رفتاری، ‌در بروز بی حجابی و جلوه گری زنان و دختران چیست؟ زمینه های سیاسی و فرهنگی جلوه نمایی بانوان کدامند؟ مراد از «زمینه های شخصیتی و رفتاری جلوه نمایی زنان»،‌ مجموعه عواملی است،‌ که شخص از درون،‌ بخاطر ضعف اراده و ناآگاهی از پیامدهای جلوه گری در جامعه، ‌دست به رفتارهای غیر عقلانی و خود تخریب گر می زند. و مراد از «زمینه های اجتماعی ـ فرهنگی و سیاسی» مجموعه عوامل بیرونی هستند که در شکل گیری شخصیت، باورها و رفتارهای انسان، نقش اساسی دارند. اهمیت این تحقیق، بخاطر پیامدهای مخرب آن است که اگر وضعیت کنونی کشور در زمینه ی بی حجابی و جلوه گری دختران و زنان، که در زمینه ساز عشق های خیابانی و فروپاشی خانواده است، ‌حلّ نشود، زنان و خانواده با آسیب های جبران ناپذیری روبرو خواهد شد.
ادامه نوشته

سیر و سفر زنان از منظر قرآن و روایات (3)

اجازه ی همسران برای سیر و سفر:

آیا زن، باید برای جهانگردی باید از پدر یا شوهر خود اجازه بگیرد؟ اگر اجازه را لازم دانیم آیا بین سفرهای واجب و مستحب و مباح تفاوتی است یا نه؟
بی تردید اگر زن، ‌شوهر نداشته باشد خارج شدن او از منزل و یا سیر و سفر او هیچ منعی ندارد، اما تنها باید حدود و شرایط اسلامی را رعایت کند همانگونه که مرد باید هنگام خارج شدن از خانه و گرشگری حدود و معیارهای اسلامی را رعایت کند. البته اگر پدر از سفر دخترش جلوگیری نماید در این مورد، دختر از باب حقوق والدین باید از وی پیروی کند. اما زنی که ازدواج کرده است، ‌به سبب ازدواج بر مرد به گونه ی متقابل حقوق و وظایفی واجب می گردد. این حقوق و وظایف گاه جنبه ی مالی دارد و گاه غیر مالی است، در حقوق غیر مالی یکی از حقوق مرد بر زن پیروی از شوهر است. شهید مطهری در این باره گفته (مطهری، 1372 ش، ‌ص 88): «مصلحت خانوادگی ایجاد می کند که خارج شدن از خانه توأم با رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد، ‌البته مرد هم باید در حدود مصالح خانوادگی نظر بدهد نه بیشتر.»
فقهای شیعه در کتاب های خود خارج شدن زن از خانه و یا سیر و سفر را به دو گونه تقسیم کرده اند:
1ـ خارج شدن زن از خانه و سفر برای انجام یکی از واجبات باشد.
2 ـ خارج شدن او برای امری مستحب یا مباح باشد.
صورت نخست مثل این است که زن بخواهد مسائل مورد نیاز خود را بیاموزد و یا این که مستطیع است و می خواهد برای حج سفر کند و یا در صورتی که واجب کفایی بر زن واجب عینی گردد. در این گونه موارد مرد حق ندارد او را از بیرون رفتن و سیر و سفر باز دارد به روایتی در این خصوص اشاره می شود. محمد بن مسلم می گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم زنی که حج بر او واجب است ولی شوهرش اجازه نمی دهد به این سفر برود، آیا میتوانند بدون اجازه ی او به این سفر برود؟ امام در پاسخ فرمود: «طاعه له علیها فی حجه الاسلام» پیروی زن از شوهر در حج واجب لازم نیست. «الحرالعاملی، 1414 ق، 8/110»
ادامه نوشته

سیر و سفر زنان از منظر قرآن و روایات (2)

نقش سفر در سلامت جسم و روح:

برخی از روایات معصومین برای تأکید سفر برای سلامت و تندرستی روح و جان انسان و فواید مادی آن اشاره می شود. از جمله پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «سافروا و تصحوا و ترزقوا» مسافرت کنید تا تندرست و سالم بمانید و رزق و روزی بدست آورید. «المتقی هندی، 6/701» و نیز می فرماید: «سافروا تصحوا و تغنموا» مسافرت کنید تا تندرست شوید و غنیمت بدست آورید. «پاینده، 1385ش، ‌ص 437»
تجزیه و آموزه های علمی نشانگر آن هستند که یکی از مهمترین عوامل ایجاد سلامتی در روح و جسم انسان مسافرت است که نقل مکان از یک محیط به محیط دیگر موجب شادابی و فرحناکی روح می شود و شادابی روح نیز باعث سلامتی و شادابی جسم خواهد شد همانگونه که سلامت روح نیز در گرو سلامت جسم می باشد. همانگونه که پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «هر گاه زندگی برای یکی از شما تنگ و دچار افسردگی خاطر شد پس در زمین مسافرت کند و در جستجوی احسان و نعمت های خدا برآید و مبادا نفس خود و خانواده ی خود را غم زده و محزون کند. «نعمان بن محمد تمیمی مغربی، 2/13»
ادامه نوشته

سیر و سفر زنان از منظر قرآن و روایات (1)

چکیده

در قرآن آیات متعددی پیرامون سیر و سفر زنان و اهمیت آن آمده است. این آیات به پنج دسته تقسیم می شوند، در برخی از آیات «سائحات» که گردشگری زنان را نتیجه می دهد سخن به میان آمده است. سفرهای علمی که مورد تأکید اسلام است هر دو جنس زن و مرد را شامل می شود. هر چند که برخی از مذاهب فقهی اسلامی از لزوم همراهی مَحرم در سفر سخن گفته اند،‌ دانشمندان شیعه آن را لازم نمی دانند، سیره پیامبر (ص) نیز جواز سیر و سفر زنان را اثبات می کند، هر چند برای زنان شرایطی، همچون رعایت حجاب و عفاف،‌ متانت در گفتار را... مورد تأکید قرار می دهد. از روایات بر می آید که در مورد زنان، تفاوتی بین سفرهای مستحبی، همچون زیارت معصومین (ع) و زیارات واجب، همچون حج وجود ندارد، وقوع خارجی گردشگری زنان که در قرآن نیز از آن سخن گفته شده جواز گردشگری زنان را نتیجه می دهد.
ادامه نوشته

وظایف فردی و اجتماعی زنان برای حضور در اجتماعات

زنان باید با رعایت نکات و آموزه های دینی و با حساسیت خاصی در مسیر قرب و تکامل حرکت کنند و از خویشتن بانی غافل نمانند. زنان غیرتمند و مؤمن در هر حال، مراقب اعمال و رفتار و گفتار و کردار خویش خواهند بود و همواره نکاتی را در نظر دارند.

1ـ نحوه سخن گفتن

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً...؛95 به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند بلکه سخن شایسته بگویید...».

افزون بر نازک نکردن صدا، زنان باید محتوای کلامشان نیز نیکو باشد و از وارد شدن در هر محاوره ای جدا پرهیز کنند. اگر زنان به این آموزه قرآنی، پایبندی نشان دهند، از حوادث و زیان های مخاطره انگیز به دور خواهند ماند.

در تفسیر نمونه درباره این آیه آمده است:

«به هنگام سخن گفتن، جدی و خشک و به طور معمولی سخن بگویید؛ نه همچون زنان کم شخصیت، که سعی دارند با تغییرات تحریک کننده (رفتار کنند) که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصی است و افراد شهوتران را به فکر گناه می افکند».96

قرآن مجید، به نحوه سخن گفتن زنان توجّه خاصی نموده و به دنبال نهی از خضوع و نرمش کلام، به سخن شایسته دعوتشان می کند (و قُلن قولاً معروفا).

ادامه نوشته

مقام والای مادر در قرآن

نوع دستورهایی که اسلام به زن ومرد می دهد، در عین حال که یک راه مشترکی برای هر دو قائل است ولی راه مخصوص را هم از نظر دور نمی دارد، وقتی احترام به پدر ومادر را بازگو می کند، برای گرامی داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه وبالاستقلال طرح می کند. قرآن کریم می فرماید:

اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما (1)

اگر یکی از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها حتی «اوف » مگو وبه آنها پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی.

ودر بخشی دیگر می فرماید: ما سفارش کردیم به انسان که احسان را نسبت به پدر و مادر فراموش نکند:

و وصینا الانسان بوالدیه احسانا (2)

وانسان را نسبت به پدر ومادرش به احسان سفارش کردیم.

و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا (3)

پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید وبه پدر ومادر خود احسان کنید. ودر جای دیگر احسان به پدر ومادر را در کنار عبادت حق یاد می کند:

ان اشکر لی و لوالدیک (4)

شکر گزار من وپدر ومادرت باش.

ادامه نوشته

وضعیت زنان در جامعه عرب هنگام نزول قرآن

عرب از همان زمانهای قدیم در شبه جزیره عربستان زندگی می کرد، سرزمینی بی آب و علف و خشک و سوزان، و بیشتر سکنه این سرزمین، از قبائل صحرانشین و دور از تمدن بودند، و زندگیشان با غارت و شبیخون، اداره می شد، عرب از یک سو، یعنی از طرف شمال شرقی به ایران و از طرف شمال به روم و از ناحیه جنوب به شهرهای حبشه و از طرف غرب به مصر و سودان متصل بودند، و به همین جهت عمده رسومشان رسوم توحش بود، که در بین آن رسوم، احیانا اثری از عادات روم و ایران و هند و مصر قدیم هم دیده می شد.

عرب برای زن نه استقلالی در زندگی قائل بود و نه حرمت و شرافتی، بله حرمتی که قائل بود برای بیت و خاندان بود، زنان در عرب ارث نمی بردند، و تعدد زوجات آن هم بدون حدی معین، جائز بود، همچنانکه در یهود نیز چنین است، و همچنین در مساله طلاق برای زن اختیاری قائل نبود، و دختران را زنده به گور می کرد، اولین قبیله ای که دست به چنین جنایتی زد، قبیله بنو تمیم بود، و به خاطر پیشامدی بود که در آن قبیله رخ داد، و آن این بود که با نعمان بن منذر جنگ کردند، و عده ای از دخترانشان اسیر شدند که داستانشان معروف است، و از شدت خشم تصمیم گرفتند دختران خود را خود به قتل برسانند، و زنده دفن کنند و این رسم ناپسند به تدریج در قبائل دیگر عرب نیز معمول گردید، و عرب هر گاه دختری برایش متولد می شد به فال بد گرفته و داشتن چنین فرزندی را ننگ می دانست بطوری که قرآن می فرماید:

"یتواری من القوم من سوء ما بشر به" (1)

یعنی پدر دختر از شنیدن خبر ولادت دخترش خود را از مردم پنهان می کرد و بر عکس هر چه بیشتر دارای پسر می شد(هر چند پسر خوانده) خوشحال تر می گردید، و حتی بچه زن شوهرداری را که با او زنا کرده بود، به خود ملحق می کرد و چه بسا اتفاق می افتاد که سران قوم و زورمندان، بر سر یک پسری که با مادرش زنا کرده بودند نزاع می کردند، و هر یک آن پسر را برای خود ادعا می نمودند.

ادامه نوشته

الگوهای تربیت عبادی زنان

عبادت و ویژگی های آن

خداوند سبحان در قرآن کریم، هدف نهایی از خلقت انسان را عبادت پروردگار معرفی نموده است1 و ارزش انسان را در دعا و عبودیت او می داند.2

حقیقت عبادت آن است که بنده، خود را در مقام ذلت و عبودیت بداند و رو به سوی مقام رب خود آورد. بنابراین، اعمال عبادی که با اعضا و جوارح عبد انجام می گیرد، مانند قیام، رکوع و سجود، همه برای مطلوبی بالاتر است و آن این که بندگی و ذلتِ بنده را در برابر رب العالمین نشان دهد و فقر و مملوکیت محض او را در برابر عزت مطلق و غنای محض پروردگار، مجسم سازد.3

همین اظهار عجز و ذلت است که لباس فخر و کرامت بر قامت انسان می پوشاند و او را تا مقام خلیفة اللهی بالا می برد. بررسی سرگذشت زنان نمونه در قرآن، ما را به این حقیقت آگاه می کند که سرّ عنایت و توجه خداوند به آنان، جز آن نبود که سر تعظیم بر آستان بی نیاز، فرود آوردند.

اطاعت و خضوع کامل مریم(علیهاالسلام) در برابر پروردگار و ابراز فقر محض در برابر کمال مطلق، او را به آن جا رساند که الگو و نمونه ای برای تمامی انسان های با ایمان شد.

وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذین آمَنُوا... وَ مَریَمَ ابْنَتَ عِمرانَ... وَ کانَت مِن القانِتینَ4

در این آیه کریمه، مریم (علیهاالسلام) از «قانتین» دانسته شده و قانت کسی است که در برابر ربِ جلیل، مطیع، متواضع و ذلیل باشد.5

زکریای پیامبر با مشاهده عبودیت خالصانه مریم (علیهاالسلام)6، با وجود پیری خود و نازا بودن همسرش، از خدا درخواست ذریه طیبه نمود7 و خداوند دعای او را اجابت فرمود و در مقام تعلیل استجابت دعا فرمود:

فَاسْتَجَبنا لَه وَ وَهَبنا لَهُ یَحیی وَ أَصلَحنا لَه زَوجَهُ إنَّهُم کانُوا یُسارِعُونَ فِی الخَیراتِ وَ یَدعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً و کانُوا لَنا خاشِعینَ.8

و دعایش را مستجاب کردیم و به او یحیی را بخشیدیم و زنش را برایش شایسته گردانیدیم. اینان در کارهای نیک شتاب می کردند و با بیم و امید، ما را می خواندند و در برابر ما خاشع بودند.

از عواملی که باعث شد او و همسرش به آرزوی خود رسیده و صاحب فرزند صالحی چون یحیی (علیه السلام) شوند، خشوع و فروتنی کامل آنان در برابر ذات غنی مطلق بود.9

با این وصف، عبادتی که مورد توجه حق تعالی قرار گرفته و هدف آفرینش انسان دانسته شده، از خصوصیاتی برخوردار است که در زیر به آن ها اشاره می شود.

ادامه نوشته

کتابشناسی زن در قرآن

من عمل صالحا من ذکر او أُنثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیوةً طیّبةً و لنجزینّهم أجرهم بأحسَن ما کانوا یَعْملون؛ نحل، 97، هر کس از مرد یا زن ـ کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعا او را با زندگی پاکیزه ای، حیات [حقیقی] بخشیم، و مسلما به آنان

بیشتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد.

در قرآن مجید، حدود 400 آیه در مورد زنان نازل گردیده که اهمیت و اهتمام این کتاب الهی را به آنان می رساند. خداوند متعال در این آیات علاوه بر اینکه چهره حقیقی بانوان را بیان نموده، زنان نمونه را معرفی و به دفاع از حقوق و شخصیت زنان پرداخته است.

پس از آن برخی از دانشمندان و محققان به شرح و تفسیر این آیات پرداخته اند تا مفهوم آیات بر همگان واضح گردد و چنین ادعا نشود که «اگر بخواهیم به قرآن و حدیث نگاه کنیم ما زنان هیچ نداریم.»

آنچه می خوانید نمایه ای نه چندان کامل از کتابها و مقالاتی است که به موضوع زن در قرآن می پردازد. این نمایه در سه بخش ارائه می گردد:

الف) کتابهایی که مستقلاً پیرامون زن در قرآن نوشته شده اند. (82 اثر)

ب) مقالاتی که در مطبوعات در باره زن در قرآن به طبع رسیده است. (106 اثر)

ج) برخی از کتابهایی که قسمتی از آن در موضوع زن در قرآن نگاشته شده است. (24 اثر)

لازم به ذکر است برخی از کتابها تحت عنوان «خانواده در قرآن» می باشد؛ ولی به لحاظ اینکه نوع بحث آن در این موضوع بوده، در این مقاله آمده است.

ادامه نوشته

فعالیت اقتصادی زنان از دیدگاه قرآن

مقدّمه

فعالیت اقتصادی و کار و تلاش، همواره قرین زندگی زنان بوده است. زنان در طول تاریخ، علاوه بر انجام کارهای خانه، همیشه همگام با مردان به فعالیت هایی مثل کشاورزی و دام داری اشتغال داشته و از این طریق، بخشی از هزینه خانواده را بر دوش کشیده و به اقتصاد خانواده کمک می کرده اند. اما در زمان های گذشته، فعالیت های یاد شده نظیر سایر کارهایی که زنان در خانه انجام می دادند، کارِ خانه به شمار می رفته و در مقابل آن مزدی به زن پرداخت نمی شده است.

با حرکت جوامع به سوی دستاوردهای تمدن جدید و تبدیل کارگاه های خانگی و کوچک به کارخانه و جای گزینی ماشین به جای نیروی انسانی، اشتغال زنان به فعالیت های اقتصادیِ بیرون از خانه، طی چند دهه اخیر، اهمیت ویژه ای یافته است؛ به گونه ای که در حال حاضر مشارکت اقتصادی و اشتغال زنان به فعالیت اقتصادی در بیرون خانه، یکی از مسائل مهم و مطرح زنان در جامعه امروز ماست. نظر به اهمیت موضوع و شبهات و اشکالاتی که در زمینه کارِ زنان در مراکز عمومی مطرح شده و آراء و دیدگاه های مختلفی را پدید آورده است، این نوشتار به بررسی این مسئله از دیدگاه آیات پرداخته و از چند شاهد روایی نیز مدد جسته است.

واژگان محوری

کار: «کار» در لغت، به معنای تلاش و کوشش و فعالیت، و در اصطلاح اقتصادی، یکی از عوامل تولید است. دانشمندان علم اقتصاد در تعریف کار گفته اند: «نیروی کار یکی از عوامل عمده تولید و متشکّل است از اعمال قوّه فکری یا دستی که در برابر آن مزد، حقوق، معاش، یا حق الزحمه کار و کسب گرفته می شود.»(1) بر اساس این تعریف، فعالیتی که در برابر آن مزد پرداخت نشود کار محسوب نمی شود. به همین سبب، کاری که زنان در خانه انجام می دهند فعالیت اقتصادی به شمار نمی آید و زنان خانه دار در جمعیت غیر فعّال و بیکار قرار می گیرند.(2)

اشتغال: در فرهنگ نامه های اقتصادی، «اشتغال» به معنای مشغول بودن به کار تعریف شده است.(3) بنابراین تعریف، هرگونه فعالیتی که انسان، اعم از زن یا مرد، در خانه یا بیرون از خانه انجام دهد اشتغال است. اما برخی از اقتصاددانان قید مزد و پاداش را نیز بر تعریف اشتغال افزوده و بیان داشته اند: اشتغال مشغول بودن به کاری است که پاداش و مزد در برابر آن وجود داشته باشد. بر اساس این تعریف، مفهوم «اشتغال» محدودتر شده و فقط شامل کارها و فعالیت هایی می شود که در قبال آن دستمزدی پرداخت شود. اما تلاش هایی که مجانی صورت می گیرند مثل برخی از کارهای زنان در خانه، مشمول اشتغال نخواهند بود. مقصود از اشتغالِ زنان در اصطلاح رایج، همین معناست.

ادامه نوشته

همگونی آفرینش زن و مرد

اقتباس از «زن در آیینه جلال و جمال»44

اثر: حضرت آیت اللّه جوادی آملی

آیا خلقت زن و آفرینش مرد از دو گوهر مستقل و دو مبدأ قابلیِ جداگانه است تا هر کدام دارای آثار خاص و لوازم مخصوص باشد، مانند دو گوهر از دو معدن جدا ظهور می کنند و جنس هر

کدام غیر از جنس دیگری است؟

یا آنکه هر دو از یک گوهرند و هیچ امتیازی بین آنها از نظر گوهر وجودی نیست، مگر به واسطه اوصاف کسبی و اخلاق تحصیلی و ...؟

یا آنکه مرد، بالاصالة از یک گوهر خاص خلق شده، سپس زن از زوائد مبدأ تابع مرد، به صورت یک فرع آفریده شد؟

یا به عکس یعنی زن، بالاصاله از یک گوهر معین آفریده شده، سپس مرد از زوائد مبدأ تابع زن، به طور طفیلی و فرعی، فرآورده شد؟

احتمال اول، جایگاهی در تفسیر و شواهد قرآنی و مانند آن ندارد، چنان که احتمال چهارم نیز فاقد هر گونه شواهد قرآنی و روایی است. عمده مطلب، احتمال دوم و سوم است. آنچه از ظاهر آیات ناظر به اصل آفرینش، برداشت می شود و برخی از احادیث نیز آن را تأیید می نماید، احتمال دوم است. احتمال نه تنها از ظاهر آیات راجع به خلقت به دست نمی آید، بلکه بعضی از احادیث نیز آن را نادرست می داند. اینک آیه های خلقت مانند:

«یا ایها الناس اتقوا ربّکم الذی خلقکم من نفس واحدةٍ و خَلَقَ منها زوجَها و بَثَّ مِنهما رجالاً کثیرا و نساءً و اتقواللّه الذی تَسائَلُونَ به والارحام انّ اللّه کان علیکم رقیبا.

منظور از نفس در این آیه کریمه، گوهر، ذات، اصل و واقعیت عینی شی ء است و مراد از آن، معنای روح، جان، روان و مانند آن نیست. برای مثال، وقتی می گویند، فلان شی ء «فی نفسه» چنین است، یعنی در ذات و هستی اصلی خود چنین است و وقتی می گویند: «جائنی فلان نفسه»

ادامه نوشته

جایگاه مشورت با زن در قرآن

جایگاه مشورت در قرآن

مشورت در لغت به معنای جمع آوری آرا بوده و دراصطلاح عبارت است از: پیوند دادن و محکم کردن رای خود با رای دیگران یا گفت و گو دربارهی موضوعی تا حق ظاهر شود.

خداوند کریم در ایاتی چند بر مشورت در امور تأکید ورزیده است.برای نمونه، در ایهی 28 سوره ای که شورا نامیده شده است، می فرماید:

وَالّذینَ اسْتَجابوا بَربّهِمِ وأقاموا الصّلوةَ وأمْرهم شُوری بَینَهُم.

خداوند در این ایهی کریمه، ویژگی های شهروندان جامعهی اسلامی را چنین برمی شمرد:

1ـ پروردگار خویش را اجابت می کنند.

2ـ نماز برپا می دارند.

3ـ در کارهای خود مشورت می کنند.

مشورت در چنین جامعه ای، پدیده ای اتفاقی نیست؛ بلکه پایدار است همان گونه که بر پاداشتن نماز،کاری همیشگی است.

خداوند در ایهی 159 سورهی آل عمران با تأکید بر این ویژگی شهروندان جامعهی اسلامی، به پیامبر خویش دستور می دهد:

و شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر.

با مسلمانان مشورت کن.

ادامه نوشته

زنان در قرآن، سنت و تفسیر

نگاهی به کتاب باربارا فرییر استواسر(1)

مرتضی کریمی نیا

باربارا فریییر استواسر

زنان در قرآن، سنت و تفسیر

آکسفورد: انتشارات دانشگاه آکسفورد، 1994.

ix+206 ص. شابک، 2-50848-17-0

موضوع این کتاب، پژوهش درباره زنان مورد اشاره در قرآن و سنت اسلامی، و مسائل حقوقی مربوط به نقش و جایگاه اجتماعی ایشان در فرهنگ اسلامی است. کتاب حاوی دو بخش اصلی است: بخش نخست به بررسی چهره زنان معروف در تاریخ انبیای پیش از اسلام چون حوا، همسران نوح، لوط و ابراهیم، زلیخا، زنان مورد اشاره در زندگی موسی، بلقیس و مریم می پردازد و سیمای ایشان را از درون قرآن، سنت و تفاسیر اسلامی می جوید. بخش دوم به موضوع همسران پیامبر اختصاص دارد و پس از جستاری در مفهوم امهات المؤمنین در قرآن و سنت، سرانجام به بررسی مسائل بحث انگیز زنان در قرآن و سنت از منظر متفکران جدید مسلمان می پردازد.

ادامه نوشته

مبدا آفرینش زن و مرد

آیا خلقت زن وآفرینش مرد از دو گوهر مستقل ودو مبدا قابلی جداگانه است تا هرکدام دارای آثار خاص ولوازم مخصوص باشد، مانند دو گوهر که از دو کان منحاز ظهور می کنند وجنس هرکدام غیر از جنس دیگری است. ویا آن که هر دو از یک گوهرند وهیچ امتیازی بین آنها از لحاظ گوهر وجودی نیست مگر به اوصاف کسبی واخلاق تحصیلی و... ویا آن که مرد بالاصاله از یک گوهر خاص خلق شده سپس زن از زوائد مبدا تابع مرد به طور متفرع بر آن آفریده شده است. ویا به عکس یعنی زن بالاصاله از یک گوهر معین آفریده شده سپس مرد از زوائد مبدا تابع مرد بطور طفیلی وفرع وی فراورده شده است؟

احتمال اول جایگاهی در تفسیر وشواهد قرآنی ومانند آن ندارد چنانکه احتمال چهارم نیز فاقد هرگونه شواهد قرآنی وروائی است. عمده احتمال دوم وسوم است. آنچه از ظواهر آیات ناظر به اصل آفرینش استنباط می شود وبرخی از احادیث نیز آن را تایید می نماید همانا احتمال دوم است. واما احتمال سوم نه تنها از ظواهر آیات راجع به خلقت استظهار نمی شود بلکه بعضی از احادیث نیز آن را ناصواب می داند. اما آیه های خلقت مانند:

یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء و اتقوا الله الذی تسالون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا (1)

ای مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحده آفریده وجفتش را نیز از او آفرید واز آن دو مردان وزنان بسیاری پراکنده پروا دارید، واز خدایی که به نام او از همدیگر درخواست می کنید پروا کنید، وخویشاوندان رافراموش نکنید که خدا همواره بر شما نگهبان است.

ادامه نوشته

مهم ترین نقش زن در خانواده از دیدگاه قرآن

قرآن کریم عمل زشت افشاى اسرار رسول خدا را تا آن جا ناپسند دانست که در پایان همین سوره با اشاره به داستان خیانت همسران نوح و لوط به این بندگان شایسته الهى، رفتار ناپسند همسران پیامبر را با خیانت آن زنان مقایسه کرد و با تعریض به آنان فهماند که ارتباط با رسول خدا مانع عذاب خدا نخواهد شد.

«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتاهُما فَلَم یُغنِیا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَیئاً وَ قِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ» (تحریم/ 10)

حفظ آرامش در خانواده

ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر، یکى از اهداف مهم ازدواج برشمرده شده است. وجود صفا، یک رنگى و صمیمیت در خانواده، علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلی‏ترین هدف بوده و نشانه آن است که زن و مرد هر دو به وظایف خود در برابر همسر، عمل می‏کنند.

در این میان، با توجه به وجود عواطف بسیار قوى در زنان، نقش آنان در تأمین بهداشت روانى خانواده چشم گیرتر است. زن می‏تواند روحیه خسته و ناامید همسرش را در برابر مشکلات تغییر دهد و یا دست کم، سنگ صبور ناراحتی‏ها و آلام او باشد.1 هم چنان که می‏تواند در تضعیف روحیه همسرش نقش مؤثرى داشته باشد و حداقل او را از خود رنجانده و آزرده خاطر ساخته و موجبات تزلزل نظام خانواده را فراهم کند.

هنگامى که پارسایى و خلوص ایوب پیامبر (علیه‏السلام) بر شیطان، گران آمد، از خداوند درخواست کرد که به او اجازه دهد ایوب را بیازماید. خداوند اجازه داد و از سه سو باران بلا بر سر ایوب بارید. نخست مال، سپس خانواده و در آخر، تنش در معرض بلا افتاد. ابلیس هم چنان در ادامه آزار دادن ایوب، این بار به کمک عفریت‏هاى تحت فرمانش، کوشید تعداد بسیار کم وفاداران به ایوب را نیز وسوسه کند تا دست از پشتیبانى او بردارند.

همسر ایوب نیز که در همه این صحنه‏ها همراه و پشتیبان او بود، در برابر این وسوسه شیطان که گفت: «اگر خدا ایوب را دوست می‏داشت، او را به این مصایب مبتلا نمی‏ساخت»، نتوانست مقاومت کند و به جاى دلدارى دادن به همسر، القائات ابلیس را به او منتقل کرد. ایوب که از این سخنان ملال آور و پذیرش وسوسه‏هاى شیطان، بیش از آن بلاها ناراحت شده بود، قسم یاد کرد که اگر خداوند او را شفا داد، همسرش را با ضرباتى تأدیب نماید.2

خداوند متعال ایوب را شفا داد و او را به وفا به عهدى که با خدا بسته بود فرا خواند، ولى به پاس حمایت‏هاى بى دریغ این زن فداکار از همسرش، دستور داد تا ایوب به جاى ضربات متعدد تازیانه، دسته‏اى چوب ترکه در دست بگیرد و تنها یک بار به همسرش بزند.3

در واقع، قرآن کریم با تأیید این عهد، ناخشنودى خود را از ترک پشتیبانى مقطعى آن زن از همسرش (که تحت تأثیر القائات شیطانى بود) اعلام کرد و با تخفیف بسیار زیادى که براى مجازات او قائل شد، رضایت خود را از پشتیبانى او از همسرش در مراحل مختلف ابراز نمود.

ادامه نوشته

زینت و خودآرایی از منظر آیات و روایات (3)

وظیفه صاحب جمال

زیبایی و داشتن جمال یکی از نعمت های خدادادی محسوب می شود و زن ها در جواز بهره گیری از زینت ها با مردان تفاوتی ندارند، اما در نشان دادن زینت های خود به نامحرمان بایستی حدود الهی را را رعایت کنند. زن صاحب جمال وظیفه دارد با عفت و خویشتن دار باشد و بداند اجر او نزد خدای متعال محفوظ است «من آتاه الله جمالا و مالا فعف فی جماله و بذل من ماله دخل الجنه» (طبرسی، علی بن حسن، 1385 ق، ص 172) هر آن کس که خدا به او زیبایی عطا کرد و مال داد، پس درباره جمالش خویشتن داری پیشه کرد (نعمت در معصیت به کار نبرد) و مال داده شد و (در راه خدا) بذل کرد، در بهشت داخل می شود.
زنان عاقل و دانایان زیبارو می دانند که زینت خویش بر هر کس و ناکس نباید آشکار کنند؛ زیرا قرآن کریم نشان دادن زینت زنان را جز برای همسرانشان و محارم آنها حرام دانسته و می فرماید: «ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن أو آبائهن او آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو إخوانهن أو بنی أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أیمانهن أو التابعین غیر اولی الاربه من الرجال أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء...» (النور:31) و زینت و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسر برادرانشان یا پسر خواهرانشان یا زنان هم کیش خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که (از زن) بی نیازند یا کودکانی که بر عورت های زنان وقوف پیدا نکرده اند، آشکار نکنند.
درباره ی این آیه با توجه به روایات، نظر اکثر مفسران و مجتهدان آن است که سر تا پای زن زینت است (بر خلاف مردان که از این زیبایی برخوردار نیستند) و فقط وجه و کفین از این امر استثناء گردیده است و نامحرم (بدون قصد لذت) می تواند آنها را ببیند. (طباطبایی، 1417ق.ج29، ص163)
در اینجا این سؤال به ذهن می رسد چرا به زنها دستور حجاب و پوشش داده شده و آنها از عرضه زیبایی خود به همه منع شده اند؟ پاسخ آن است که: زنان بر اساس غریزه دگرخواهی به ارائه زیبایی خود به دیگران، بیشتر از خود زیبایی، علاقه مندند؛ «علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل زن به خود خودآرایی از حس شکارچی گری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایش های تند و تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته خویش کرده و در دام علاقه خود اسیر کند، انحراف تبرّج و برهنگی از انحرافات مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است» (مطهری، 1379ش، ص 436)
ادامه نوشته

زینت و خودآرایی از منظر آیات و روایات (2)

اما اینکه رفت جمال مادی بود، حال بنگریم جمال معنوی چیست. خواجه عبدالله انصاری در تفسیر آیه کریمه «و لکم فیها جمال حین ترحون و حین تسرحون» می گوید: «قومی را در اموال بست و قومی را در احوال، فالاغنیاء یتجملون حین یریحون و حین یسرحون و الفقراء یشتغلون بمولاهم حین یصبحون و یروحون. توانگران کمال جمال خود را در مال دانند و مال از دو بیرون نیست یا حلال است یا حرام، اگر حلال است محنت است و اگر حرام لعنت، و درویشان جاه و جمال خود را در وصال مولی دانند و کمال انس خود در صحبت مولی بینند.

رابعه عدویه را می آید که از قافله منقطع شد در آن بادیه حیرت سرگردان زیر مغیلانی فرو آمده و سر به زانوی حسرت نهاد، از هوای عزت ندایی شنید که: تستوحشین و انا معک، می ترسی در حالی که من همراه تو هستم. شب معراج هر چه در ثقلین جمال و مال بود فدای یک قدم سید ولد آدم گردانیدند به آن هیچ ننگریست، افتخارش به این بود که اشبع یوماً فاحمدک و اجوع یوماً فاشکرک» (میبدی، 1371ش، ج5، ص360) روزی را به سیری بگذرانم و حمد تو گویم و روزی گرسنه ام پس تو را شکرگزارم.

الف)ایمان

آدمی موجودی تک بعدی نیست و علاوه بر جسم دارای روح الهی است. باری تعالی پس از آفرینش زیبای جسم او به زینت و جمال روحی او نیز اهمیت داد و نعمتی بس بزرگ به او ارزانی داشت؛ زیبایی روح او را چنین قرار داد: «ولکن الله حبّب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم» (حجرات:6) ایمان را محبوب آدمی قرار داد و آن را در دلهای مؤمنان زینت گردانید. «خداوند تکویناً انسان را دوستدار فضائل و معارف آفریده است و او به معارف اعتقادی، بینش شهودی و فضائل اخلاقی گرایش دارد و آنها را می پذیرد. ذات اقدس الهی که سازنده و نوازنده این دستگاه است، انسان را هم عالم «فالهمها فجورها و تقویها» (الشمس:8) و هم عاشق کرده است «حبّب الیکم الایمان» بد و خوب را به او فهمانده تا در بخش اندیشه صاحب فکر باشد و در بخش انگیزه نیز برای او محبوب گذارده و دل او را به محبوبش پیوند داده و قلب و جان وی را به زیبایی ایمان و توحید زینت کرده است. انسان بالفطره محبّ حقیقت است و شاید از راه چشم و گوش و سایر حواس طبیعی با بدآموزی ها به باطل گراید؛ ولی خداوند ایمان را محبوب انسان شناسانده و آن را زینت دل او قرار داده است» (جوادی آملی، 1378ش، ص180).

در تفسیر شریف المیزان درباره ی این آیه چنین بیان شده: محبوب کردن ایمان در دل مومنین یعنی اینکه خدای تعالی ایمان را به زیوری آراسته، که دلهای شما را سوی خود جذب می کند، به طوری که دل های شما به آسانی از آن دست برنمی دارد و از آن به سوی چیزهای دیگر رو نمی کند و این محبوب کردن ایمان و مجذوب کردن دل های مؤمنین در برابر آن، سبب رشدی می گردد که هر انسانی به فطرت خود در جستجوی آن است (طباطبایی، 1364ش، ج36، ص181).

ادامه نوشته

زینت و خودآرایی از منظر آیات و روایات (1)

از جمله مباحث مبتلابه امروز، زینت کردن و خودآرایی است. حسن و زیبایی بسیار را جمال گویند. آنچه ارزشمند است و بر ارزش انسان می افزاید، زینت است. زیباجویی ار فطریات الهی بشر است. فلاسفه ی یونان جهان را در نهایت حسن و ارزش دیده اند و به آن قوسموس (cosmos، آراستگی) گفته اند.

خالق هستی، به انسان غریزه زیباطلبی بخشیده است و لباس را زیباکننده ی جسم او قرار داده است. وجود زیبایی، کشش آفرین و بیدارکننده ی روح بندگی است و ایمان، مزین مومنان است و عبدالله، جمال را در وصال یار می بیند. در دین اسلام بر کسب حسن خلق تاکید شده و داشتن ظاهر آراسته، شکر منعم و دستور اوست.

خردمندان با خودآرایی بجا، حضور در اجتماعات مذهبی و دیدار مومنان، بیشترین جمال را به دست می آورند. آنان هدف از برگرفتن آرایه را، آیینه فیض الهی شدن و رسیدن به قرب الهی می دانند. زنان عاقل با وجود غریزه دگرخواهی و میل به خودنمایی، از تبرج و در نتیجه تباه کردن خویش و جامعه پرهیز دارند. عاطفه، گفتار و رفتار ایشان، تمثیل عینی خرد است. ابلیس با برانگیختن احساسات درونی بشر، زشتی ها را زیبا جلوه می دهد؛ وسوسه می کند تا آدمی را به طغیان بکشاند و در جهنم بیفکند؛ اما با محبت اهل بیت(ع) می توان شیطان را رجم کرد. نعمت جمال، بر اثر دروغگویی و تکبّر و خودنمایی متجاوزانه، از بین می رود.

مقدمه

در خلقت و طبیعت هر انسانی، کمال خواهی و به ودیعت نهاده شده است. زیبایی و جمال جزئی از کمالات است و زیباجویی و جمال دوستی از جمله چیزهایی است که در سرشت آدمی تعبیه شده است. به گفته استاد مطهری: «گرایش انسان به زیبایی و جمال یکی از خواسته های فطری انسان است و احساس لذت از زیبایی و تناسب و پاکیزگی ها، با سرشت انسان آمیخته شده است.» (مطهری، 1362، ص80) این خوی در افرادی که به جوانی می رسند بیشتر تجلی می کند؛ زیرا ایشان در دوره ای قرار دارند که زیبایی طبیعی به اوج خود می رسد، این امر جسمانی روح آنها را بخود مشغول کرده و یکی از سرگرمی های جوان، رسیدگی کردن و افزودن به زیبایی جسمانی اش است. پیامبر اکرم(ص) هدف از بعثت خویش را تمام کردن فضیلت های اخلاقی اعلام فرمود: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» (مجلسی؛ 1404ق، ج67، ص372) و دین اسلام به تمام نیازهای مادی و روحانی افراد به نحو اتّم پرداخته و هیچ یک از زوایای وجودی انسان ها را معطّل نگذاشته است. این میل را چگونه باید پاسخ داد و آیا در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) در این زمینه، دستوری داریم؟

این مقاله بر آن است که است موضوع را اندکی بررسی کرده تا با افزایش آگاهی ها - به توفیق الهی - انجام حسنات رواج بیشتری یابد. در ابتدا با کلمه زینت و جمال آشنا شده و سپس زیبایی در آفرینش شامل زیبایی ظاهری، در طبیعت، کار و عمل و لباس زینتی بیان می شود. بعد به زینت های باطنی، ایمان؛ عقل و روش پرورش آن اشاره می شود و در قسمت بعد جمال طلبی انسان، هدفمندی در آراستن، وظیفه صاحب جمال، تزیین شیطانی، و در انتها آفت جمال بیان می شود.

ادامه نوشته