شخصیت زن و حقوق وی، از مسائلی است که در طول تاریخ همواره مظلوم واقع شده است. هرچند در جهان کنونی درباره آن بسیار سخن گفته و کتاب نوشته شده. اما واقعیت آن است که این مظلومیت در جهان متمدن کنونی هنوز وجود دارد.

در اعصار گذشته، همواره زن را موجودی پست می شمردند و او را عضوی ناقص که طفیلی و سربار جامعه است معرفی می کردند و تفاوت های او را با مرد، مایه نقصان او می دانستند. اما بر عکس در قرن اخیر در هر محفلی سخن از زن، شخصیت و حقوق اوست. مخصوصا در جوامع غربی که مبارزه برای آزادی زن بیداد می کند. جالب این جاست که هرچند این دو دوره از لحاظ تقدم و تاخر زمانی با هم اختلاف و فاصله دارند، اما شیوه برخورد با زن هیچگاه عوض نشده است; به دیگر سخن اگرچه شعارها و شخصیت ظاهری به زن دادن نسبت به گذشته جلوه ای زیباتر به خود گرفته اما نفس الامر با گذشته هیچ تفاوتی نکرده است.

در گذشته، به زن سرکوفت ناقص بودن می زدند و او را مجبور می کردند برای کم جلوه کردن نقص خویش، همیشه خود را محتاج مرد و زیر سایه او بداند و سعی کند تا می تواند کاری کند که مردها از او راضی باشند و در نتیجه، همواره در کنج خانه بماند و از کمال علمی و معنوی محروم بشود و بدین روی، خود نیز باور کرده بودکه عضو ناقص اجتماع است و خود را مستحق شخصیت و حقوق نمی دانست.

در هر حال، هر دو دوره در پایمال کردن شخصیت و حقوق زن مشترک بوده اند و چه بسا ضربه دوره دوم بسیار مخرب تر بوده است. جوامع غربی، شخصیت و ارزش زن را در استفاده ابزاری از وی می داند.

ملاک پذیرش یک زن در غرب، این است که خود را بیش تر در معرض دیگران قرار بدهد. متاسفانه در پیش از انقلاب، تب مبارزه برای آزادی زن به ایران هم سرایت کرده بود. حکومت پهلوی سعی داشت به هر شکلی که شده چادر را از سر زنان بردارد و بالاجبار آن ها را در جایگاه رفیع خود بنشاند و با انجام مراسم های گوناگون از قبیل انتخاب دختر شایسته و... ایران را به ماکتی از غرب تبدیل کرده بودند. و به قول امام عزیزمان رحمه الله «در دوره اختناق می خواستند زنان جنگجوی ما را ننگجو بار آورند.»

به این ترتیب، آن ها زن را حتی بالاتر از مرد حساب می کردند و این بار برعکس دوره قبل، تفاوت های زن و مرد را نقص برای مرد می دانستند!

ولی واقعیت این است که زن در هیچ کدام از این دو دوره، شخصیت واقعی خود را نیافته و در هر دو دوره از رشد و کمال علمی و معنوی خود باز مانده است.

در این جاست که پای اسلام ناب به عنوان حامی واقعی زن به میان می آید. آنچه اسلام در مورد زن می گوید، کاملا با آنچه در جهان امروز بدان عمل می شود تفاوت دارد; اسلام زن را همانند مرد، انسانی بزرگ با شخصیتی مستقل می داند که تا اوج ملکوت می تواند پرواز کند. اسلام با قرار دادن محور تقوا برای سنجش انسان ها، ملاک برتری افراد را نسبت به دیگران، صرفا داشتن تقوای بیش تر می داند.

خلقت انسان

در اندیشه قرآن انسان از خاک آفریده شده و بازگشت همه به خاک و مبعوث شدن همه نیز از خاک می باشد: «منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اخری ». (1)

هم چنین قرآن خلقت انسان را به هفت مرحله تقسیم می کند. (2) تفسیر نمونه در توضیح آیه 67 سوره مؤمن می نویسد: «.. به این ترتیب نخستین مرحله، مرحله تراب و خاک است. مرحله دوم، مرحله نطفه که مربوط به همه انسان هاست جز آدم و حوا. مرحله سوم، مرحله ای است که نطفه تکامل یافته و رشد قابل ملاحظه ای نموده و به صورت یک لخته خون بسته در آمده است. پس از این مرحله «مضغه » (چیزی شبیه به گوشت جویده) و مرحله ظهور اعضا، مرحله حس و حرکت است که در این جا چهارمین مرحله را مرحله تولد جنین ذکر می کنند و مرحله پنجم را مرحله تکامل قدرت و قوت جنسی که (بعضی آن را سن سی سالگی می دانند) قرآن از آن تعبیر به «بلوغ اشد» کرده است. از آن به بعد، مرحله عقب گرد و از دست دادن نیروها آغاز می شود و تدریجا دوران پیری که مرحله ششم است فرا می رسد. سرانجام پایان عمر، که آخرین مرحله است فرا می رسد و انتقال از این سرا به سرای جاویدان تحقق می یابد» (3)

خلقت زن در آینه ادیان و اندیشه ها

به راستی خلقت زن چگونه است؟ آیا او هم خلقتی همانند مرد دارد؟ آیا تفاوتی از لحاظ ترکیب ماده و جسم بین زن و مرد وجود دارد؟ یا به تعبیر بعضی ها که مرد را موجودی برتر می دانند، آیا از آفرینش برتر نیز نسبت به زن برخوردار است و «زن خلقتی ناقص دارد»؟

برای پاسخ به سؤالات فوق ابتدا به بررسی نظریات مختلف در این باره پرداخته و سپس نظر اسلام را مطرح می کنیم.

قدیمی ترین نظریه در این زمینه، نظریه افلاطون است که می گوید: «انسان در اول دو جزء نبود بلکه در اثر ارتکاب گناه، مورد غضب خداوند قرار گرفت و به دو جزء نر و ماده تقسیم گردید». (4) «ایرانیان باستان نیز اعتقاد داشتند، کیومرث اولین انسان بود که وارد زمین گردید و سی سال در کوهستان ها زندگی نمود و در موقع مرگ نطفه ای از پشتش چکید و در اثر تابش آفتاب خشکید تا چهل سال دیگر در روز مهرگان (16 مهر) که جشن باستانی است به صورت دو ساقه ریواس از زمین رویید، آنگاه به شکل انسان یکی به نام «میشانه » جنس ماده و دیگری «میشه » جنس نر در آمدند.» (5)

«کاتولیک ها، معتقدند که روح مرد با روح زن فرق دارد و تنها مریم در میان زنان دارای روح معادل با مردان است و روح بقیه زنان حالت بین انسان و حیوان دارد.» (6)

یهودیان معتقدند: «حوا از آخرین دنده چپ آدم آفریده شده است » (7) و نیز در تورات (تحریف شده) آمده است: «خدا گفت: درست نیست آدم تنها بماند لذا حوا را آفرید ...» (8)

«بهاگواد گیتا - که دارای آیین هندو می باشد - عقیده کلی را این گونه تشریح می کند: این فقط روح گنهکار است که به صورت زن متولد می شود.» (9)

«در کتاب لجبکی - کتاب مذهبی ژاپن باستان - در قسمت خلقت انسان نوشته شده است: آماتراسو - اله آفتاب - که خدای خدایان است مرد و زن را یکسان آفرید ولی زن نتوانست از این تساوی بهره گیرد، لذا مرد برتر گردید.» (10)

نظر اسلام در خلقت زن

اگر بخواهیم دقیقا نظر اسلام را مورد بررسی قرار بدهیم، باید ببینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست. قرآن کریم در آیات متعددی این موضوع را مطرح کرده است; از جمله آیه 21 سوره روم، 27 نحل، 11 شوری، 49 ذاریات، و آیه 1 سوره نساء. از باب نمونه و رعایت اختصار، به تفسیر و توضیح آیه اول سوره نساء پرداخته و نظریات مختلف مفسران و دانشمندان را در این مورد، بررسی می نماییم:

یایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها...»; تعدادی از مفسران و دانشمندان اهل تسنن اعتقاد دارند که زن از دنده چپ مرد آفریده شده است. از جلمه طبری پس از این که در تفسیر خود نظرات مختلف محدثین را در این مورد می آورد، به بررسی آن ها می پردازد. هرچند که در آخر نظر خود را بیان نمی دارد، اما آنچه از شواهد به دست می آید این است که او هم این نظریه را بیش تر قبول دارد و حتی در تاریخ خود (تاریخ طبری) این گونه می آورد: «.. خدا آدم را در بهشت قرار داد که در آن تنها همی رفت و همسری نداشت که بدو آرام گیرد لحظه ای بخفت و چون بیدار شد زنی را بالای سر خود دید که خدای از دنده او خلق کرده بود... به گفته اهل تورات و دیگر مطلعان، خوابی برای او [آدم] انداخت. آن گاه یک دنده او را از طرف چپ بگرفت و جای آن را از گوشت پرکرد و آدم هم چنان در خواب بود تا خدا از دنده وی حوا را بیافرید...» (11)

تفسیر «قرآن العظیم »، تالیفت ابن کثیر قرشی دمشقی نیز در مورد «زوجها» این گونه توضیح می دهد: «و هی حواء خلقت من ضلعه[آدم] الایسر» (12)

مفسران دیگری هم وجود دارند که در مورد خلقت زن، همین اعتقاد را دارند (13) ، ولی به نظر می رسد آنچه ذکر شد کافی بوده و رساننده مقصود باشد.

مفسران و علمای شیعه نیز همانند علمای اهل تسنن در مساله خلقت زن، نظرات مختلفی دارند: علامه طبرسی رحمه الله در تفسیر مجمع البیان نظر مفسران مبنی بر آفریده شدن حوا از ضلعی از اضلاع آدم را مطرح کرده است: «ذهب اکثر المفسرین انها خلقت من ضلع من اضلاع آدم » (14) ; ولی در تفسیر جوامع الجامع نظر خود را بیان داشته و در ذیل آیه اول سوره نساء می نویسد، منظور از «خلقکم من نفس واحدة »: «فرعکم من اصل واحد و هو نفس آدم ابیکم » (15) و منظور از «خلق منها زوجها»: «خلق حواء من ضلع من اضلاعها» (16) است.

درتفسیر «شبر» (نوشته علامه سیدعبدالله شبر) هر دو نظریه محتمل دانسته شده است: «خلق منها من فضل طینتها او من ضلعها» (17) هرچند نظریه دوم مقدم دانسته شده است.

علامه طباطبائی رحمه الله در مورد این آیه در تفسیر «المیزان » درباره کلمه «زوج » می فرمایند: «بنا به گفته راغب، به معنای همسر است یعنی این کلمه در مورد هر دو قرین که یکی نر و دیگری ماده باشد، استعمال می شود هم به نر «زوج » گفته می شود و هم به ماده...» (18) سپس در مورد خلقت حوا می فرمایند: «ظاهر جمله مورد بحث می خواهد بیان کند که همسر آدم از نوع خود آدم بود و انسانی بود مثل خود او. و این همه افراد بی شمار از انسان که در سطح کره زمین منتشر شده اند همه از دو فرد انسانی مثل هم و شبیه هم منشا گرفته اند. بنابراین «من » نشویه خواهد بود و عبارت مورد بحث همان نکته ای را می رساند که آیات زیر در صدد افاده آن است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها»، «و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا...» پس این که در بعضی تفسیرها آمده که همسر آدم از بدن خودش درست شده صحیح نیست هرچند که در روایاتی آمده، لیکن از خود آیه استفاده نمی شود و در آیه چیزی که بر آن دلالت کند وجود ندارد.» (19)

تفسیر نمونه نیز در مورد خلت زن اظهار می دارد که: «خدا آدم را آفرید و سپس همسرش را از باقیمانده گل او خلق کرد» (20) و این جمله که می گوید همسر آدم از او آفریده شد، بعضی مفسرین از این تعبیر چنین فهمیده اند که همسر آدم (حوا) از بدن آدم آفریده شده و پاره ای از روایات غیر معتبر را که می گوید حوا از یکی از دنده های آدم آفریده شده، شاهد بر آن گرفته اند... این سخن بی اساس است و از بعضی روایات اسرائیلی گرفته شده و هماهنگ با مطالبی است که در فصل دوم از سفر تکوین تورات تحریف شده آمده است. و از این گذشته بر خلاف شاهد و حس می باشد; زیرا طبق این نظر که حوا از یکی از دنده های آدم آفریده شده، باید مردان در طرف چپ، یک دنده کم تر داشته باشند در حالی که می دانیم هیچ تفاوتی میان تعداد دنده های مرد و زن وجود ندارد; و این تفاوت یک افسانه بیش نیست. ولی با توجه به سایر آیات قرآن، هرگونه ابهامی از تفسیر این آیه برداشته می شود و معلوم می شودمنظورازآن این است که خداوند همسر او را از جنس او آفرید: «... جعل لکم من انفسکم ازواجا»; خداوند همسران شما را از جنس شما قرار داد (نه از اعضای بدن شما). و طبق روایتی که از امام باقر علیه السلام در تفسیر «عیاشی » نقل شده است، آفریده شدن حوا از یکی از دنده های آدم شدیدا تکذیب شده و تصریح شده که حوا از باقیمانده گل آدم آفریده شده است.» (21)

بعضی دیگر از تفاسیر - مانند تفسیر برهان - فقط به جمع آوری نظریات و احادیث پرداخته و خود نظر مستقلی را ارائه نداده اند.

با توجه به آنچه گفته شد، به این نتیجه می رسیم که نظریه اول (خلقت حوا از دنده آدم) دارای ضعف های عمده است:

1- مطابق نظر تورات است و احتمال این که از اسرائیلیات باشد بسیار زیاد است;

2- روایات اهل بیت علیهم السلام به شدت آن را تکذیب کرده اند;

3-ازلحاظتجربی ومشاهده،پذیرفته نیست;

4- زن و مرد هر دو انسانند و طبعا باید از یک چیز آفریده شده باشند (نه یکی از خاک و دیگری از موجودی زنده).

آیا خلقت زن شر است و عامل گناه

بعضی وجود زن را «شر» دانسته و او را عامل بدبختی و گرفتاری معرفی کرده و اعتقاد دارند زن عنصر گناه است. متاسفانه این مساله در ادبیات و تاریخ جهان نیز تاثیر نامطلوبی گذارده است. در تاریخ نیز از زنان برجسته کم تر نام و نشانی یافت می شود و این در حالی است که بسیار زیاد به نام و ویژگی های غلامانی برمی خوریم که وسیله عیش و نوش و تفریح سالم و ناسالم پادشاهان را فراهم می آورده اند (و چه بسا از آن ها به نیکی یاد شده است.) همواره از زن به عنوان موجودی که عامل گناه است سخن به میان آمده و حتی بعضی از شعرا آن چنان در هجو زنان شعر سروده اند که گمان می رود هیچ زن نیکی در تاریخ وجود نداشته است.

برخی را اعتقاد بر این است که زن شیطان کوچک است، مرد در ذات خود مبرا از گناه بوده و زن وی را به گناه می کشاند. به دلیل پای بند بودن به چنین اعتقادی است که بسیاری از آیین ها کناره گیری از زن را توصیه می کنند.

برای ریشه یابی این مساله، باید دید که این تفکر از کجا نشات گرفته است؟ عوامل گوناگونی موجب به وجود آمدن این تفکر شده است; از جمله: بعضی - همان طور که عنوان شد - خلقت زن را از دنده چپ مرد می دانند و او را موجودی ناقص می شمارند. و به همین دلیل، اورا موجودی کجرو و شرورخوانده اند:

زن از پهلوی چپ شد آفریده

کس از چپ راستی هرگز ندیده

عامل دیگر این است که می گویند، آدم اول که فریب شیطان را خورد و از بهشت بیرون رانده شدازطریق زن بود; «زن بود افسون گری، ایمان ربای » یعنی شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را. این مطلب در بعضی کتب تاریخی نیز به چشم می خورد و از جمله تاریخ طبری: «گفت [پروردگار]: ای آدم از کجا فریب خوردی؟ گفت: از حوا پروردگار من!» (22)

برای بررسی این عوامل بهتر است نظر قرآن و روایات را جویا شویم تا بتوانیم پاسخ صحیح را به دست آوریم.

شهیدمطهری رحمه الله در این مورد می فرمایند: «قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته که شیطان یا مار حوا را فریفت و حوا آدم را، قرآن نه حوا را به عنوان مسؤول اصلی معرفی می کند و نه او را از حساب خارج می کند. قرآن می گوید به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوه های آن بخورید، قرآن آنجا که پای وسوسه شیطانی رابه میان می کشد ضمیرها رابه شکل «تثنیه » می آورد، می گوید: «فوسوس لهما الشیطان »; شیطان آن دو را وسوسه کرد. «فدلاهما بغرور»; شیطان آن دو را به فریب راهنمایی کرد. «و قاسمهما انی لکما من الناصحین »; شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آن ها را نمی خواهد.» (23)

هم چنین در روایات ما، زنان منشا خیر و برکت اند. از جمله از امام صادق علیه السلام روایت است که «اکثر الخیر فی النساء» (و چگونه ممکن است خیرو شر در یک جا جمع شوند؟)

به این ترتیب،قرآن و روایات با این فکر که از زمان گذشته وجود داشته و تا حال هم آثاری از آن باقی است، سخت به مبارزه می پردازند و جنس زن را از این اتهام کاملا مبرا می دانند.

و امام عزیزمان هم چه خوب فرموده اند: «خدمت مردها هم، بسیارش مرهون خدمت زن هاست.» (24) ادامه دارد.

پی نوشت ها:

1- طه: 55، از آن آفریدیمتان و در آن برگزیدیمتان و از آن بیرون آوردیم بار دیگر.

2- مؤمن: 67، اوست خدایی که شما را از خاک بیافرید و سپس از قطره آب نطفه و آنگاه از خون بسته علقه پس شما را از رحم مادر طفلی بیرون آورد تا آن که به رشد برسید و باز پیری سالخورده می شوید و برخی از شما از پیری فوت کنید.

3- تفسیر نمونه، ج 20، ص 165

4 و 5- علی اکبر علویقی، زن در آینه تاریخ، ص 10

6- علی اکر علویقی، پیشین، ص 37

7- تفسیر نمونه، ج 19، ص 380

8- علی اکر علویقی، پیشین، ص 33

9- زن از دیدگاه اسلام، انتشارات دارالتبلیغ قم، ص 18

10- علی اکر علویقی، پیشین، ص 14

11- ترجمه تاریخ طبری، ج 1، ص 63

12- تفسیر قرآن العظیم، ذیل آیه 1 نساء

13- از جمله تفسیر روح البیان، ص 159 و...

14- مجمع البیان، ص 3 - 4، ص 6

15 و 16- جوامع الجامع، ج 1، ص 233

17- تفسیر شبر، ذیل آیه نساء

18 و 19- ترجمه المیزان، ج 4، آیه 1 نساء

20- تفسیرنمونه، ج 19، ص 38

21- تفسیرنمونه، ج 3، ص 245 / تفسیر احسن الحدیث، ج 1، ص 69

22- ترجمه تاریخ طبری، ج 1، ص 69

24- کلمات قصار، مؤسسه نشر آثار امام، ص 208

فاطمة السادات مؤذن،مجله دیدار آشنا شماره۱۰